|
یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, :: 11:27 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
یادته آخرین روزی که می خواستی از من جدا شی یادته... پس چرا تنهام گذاشتی !!!!!!!!!! چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا تو که محکم بغلم کردی چرا رفتی؟؟؟؟؟!!!!! چرااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ![]()
یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, :: 11:23 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
لعنت به من چه ساده دل سپردم لعنت به من، اگر واسش می مردم یکی بگه که ماه من کی بوده مسبب گناه من کی بوده سهم من از نگاه تو همین بود
![]()
یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, :: 10:5 قبل از ظهر :: نويسنده : مهرداد
قــرار بود بمونی کنار غرورم نگو قسمت اینه نگو از تو دورم قرار بود بیای توی بی کسی هام یه کاری کنی واسه دلواپسی هام چقدر بغض کردم کنارم، نبودی هزار بار دلم خواست بمیرم، نبودی نبودی ببینی چقدر سوت و کورم چقدر بی قرارم، چقدر بی عبورم خودت نیستی اما غمت روبرومه می خندم به بغضی که توی گلومه دیگه هیچ امیدی به بر گشتنت نیست اینا من نمیگم خم جاده میگه ![]()
یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, :: 9:51 قبل از ظهر :: نويسنده : مهرداد
ای دلم زهر جدایی را بخور، چوب عمر بی وفای را بخور، ای دلم دیدی که ماتت کردورفت، خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت، من که گفتم این بهار افسردنیست، من که گفتم این پرستو رفتنیست، وای عجب کاری به دستم دادی دل، هم شکست و شکستم داد دل *** ***
یادمه اون روزی که دستت دادی تودستم. دلم فقط می گفت چشمات روی من نبند ولی من همش میگم دوست دارم دیونتم عاشقی سخته برام تحمل این همه غم ولی تو بدون همش به فکرتم عشق دلم میدونم تموم شده حسرت این دل غریب ولی نمیدونی چی کشیدم از دست عشق ولی باز می خونم که دوست دارم عزیز دل یه روزی میفهمم که دارا ندارم تو بودی یه روزی میای که من دیگه ندارم هیچ روزی کفنم از خون عشق رنگاوارنگ شده عزیز حالا نمیگم که دوست ندارم ای عزیز همه دارا ندار دلواپسیم تو بودی ![]()
شنبه 8 مهر 1391برچسب:, :: 6:28 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
بزار بگم که عشق من آتیش زده به جون من می خوام بگم دوسش دارم ولی افسوس نمی تونم نمی تونم بگم برو بگم که من از عشق تو دیونه ام مثل گلای تو باغچه دلم پر پر میشه ای خدا چیکارکنم!!! کمکم کن کمکم کن فقط یه بار دیگه ببینمش تابش بگم دوستش دارم شب چشمام مثل ابرها ابرهای تو آسمون می باره بارون دوباره بعد رفتن توای عشق حالا تنها شدم ای دل چقدر تنایی بده واسه آدمهای عاشق تنهای کهد خیلی سخته دل من خیلی گرفته می خوام فریاد بزنم بشنوند صدان را دنیا که بدونن عاشقم من دوستت دارم اما کسی نفهمید درد دل من را ای خدا بگیر دستم را من که جز تو کس ندارم... هر دقیقه به یاد تو تیک تیک ساعت تو را باز به یادمن آورده ای دل می خوام بگم دوستت دارم ولی خجالت میکشم چکار کنم....... درد دل و دوا کنم لحظه های من با غم و غصه گذشت پایان گرفت این زندگی با حسرت دوری تو فقط می گم دوست دارم ای بی وفا...... ای بی وفا....... ![]() ![]() |