|
شنبه 29 مهر 1391برچسب:, :: 8:10 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
روزی هزار بار دلت راشکسته ام بیخود به انتظار وصالت نشسته ام هربار این تویی که رسیدی و در زدی هربار این منم که در خانه بسته ام هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام میخواهمــــــ برایت تنهایـــ ــ ـی را معنی کنمــــــ : نه صدایی که قشنگ تر از باد باشد ... ![]()
شنبه 29 مهر 1391برچسب:, :: 8:9 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
باز هم یک جمعه ی بدون تو ، باز هم همان تلخکامی قدیمی ؛ و باز هم قلبی مالامال دلتنگی ... در عصری که بدون تو به غروب متصل می شود ... ![]()
شنبه 29 مهر 1391برچسب:, :: 8:5 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
عشق برایم همه لحظه هاست ، از اینجا که بیدارم تا آنجا که خوابم ، و جایی که در آن دنیا میمانم ، از اینجا که در کنارمی تا آنجا که تو را با خود میبرم و جایی که همیشه در قلبم میمانی ![]()
شنبه 29 مهر 1391برچسب:, :: 8:2 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
باورت بشود یا نه ... !؟ روزی می رسد ؛ که دلت برای هیچ کس ،، به اندازه من تنگ نخواهد شد ! برای نگاه کردنم خندیدنم اذیت کردنم .... برای تمام لحظاتى که در کنارم داشتی ! روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود .. می دانم روزی که نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد ... !! ![]()
![]() |